دلم دریای اتیشه دارمـــ میسوزمـــ از این تبـــ

تو اغوش یکی دیگه چرا تو فکرتمـــ هر شبـــ

تو همـــ شاید شبیه من گرفتاری و بی تابی

تو اغوش یکی دیگه به یاد من نمیخوابی

نگاهش میکنمـــ انگار همه دنیامو گمـــ کردمـــ

نمیدونه که تو چشماش به دنبال تو میگردمـــ

میاد دستامو میگیره بهم میگه چقد سردی

منمـــ میخندمـــ و میگمـــ عزیزمـــ اشتباه کردی

خیال دیدن چشماتـــ منو راحتـــ نمیذاره

دلتـــ یکـــ عمر احساسو به قلبـــ من بدهکاره

تو همـــ شاید شبیه من یه جایی اشتباه کردی

دلتـــ پیش منه اما نمیگی توبه برگردی

پشیمون میشی و انگار شبـــ و روزاتو گمـــ کردی

مثل من که شبـــ و روزمـــ داره رد میشه با سردی

یه رازی بین ما بوده که ما رو دور کرده از همـــ

ولی یادتـــ توی قلبمـــ نمیذاره ازتـــ رد شمـــ

حالا که قسمتـــ این بوده به یادتـــ اشکـــ میریزمـــ

از اینجا تا ته دنیا مناز عشق تو لبریزمـــ

حالا که قسمتـــ این بوده باید همخونه شمـــ با غمـــ

که بعد از تو نمیتونمـــ واسه یک لحظه عاشق شمـــ ...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 16 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, آغوش ,مطالب عاشقانه , متن احساسی, | 19:59 | نویسنده : ساغر |

فلکــــ کور استـــ دلم شوریده در شور استـــ

صدای خنده و آواز میاید ز کوی دلبرمـــ امشبـــ

صدای ساز می آید

دلم بی وقفه میلرزد نمیدانم چرا تنگـــ استـــ و میترسد

قدم لرزان به سوی کوچه می آیمـــ

وبا خود زیر لبـــ آهسته میگویمـــ

خدایا ترس من از چیستـــ ؟

عروس جشن امشبـــ کیستـــ ؟

صدای همهمه با ورود شیخ عاقد میشود خاموش

صدای شیخ می آید... وکیلمـــ من

جوابـــ ده...وکیلمـــ من

صدای آشنایی بله می گوید

و مردمـــ یکصدا باهم مبارکـــ باد می گویند

خدای من صدای اوستـــ صدای آشنای اوستـــ

دلم در سینه میلرزد

برای مدتی ساکتـــ برای مدتی خاموش

و ناگه نعره امـــ در کوچه میپیچد

مبارکـــ نیستـــ مبارکـــ نیستـــ

نگار من عروس جشن امشبـــ نیستـــ

بگوییدمـــ دروغ استـــ انچه شنیدمـــ دروغ استـــ

انچه فهمیدمـــ دروغ استـــ

ولی افسوس صدای نعره امـــ در ساز میمیرد

و داماد سرخوش از نگارمـــ بوسه میگیرد

فلکـــ کور استـــ زمین و آسمان کور استـــ

خدای من چه کس میگوید این سان ساکتـــ و آرام بنشینی

چه کس میگوید این سان بی تفاوتـــ بر لبـــ این بام بنشینی

اگر مردم نمیدانن تو که نادیده میدانی

همین دختر که امشبـــ بله میگوید عروس ماستـــ

عروسی که امشبـــ ره به سوی هجله می گوید

قسم میخورد عروس ماستـــ

عروس هجله گاه ماستـــ چه شد آن عهد و پیمانش

کجا رفتـــ آن قسمـــ هایش ؟!

به یعنی عهد و پیمان هیچ !

وفا و عشق و ایمان هیچ !

قسمها اشکـــ ها حتی خدا هم هیچ !

عجبـــ دارمـــ چرا یا ربـــ تو خاموشی

چرا در خود نمی جوشی

گمان دارمـــ تو همـــ با نو عروس خویش

گرمی ،عشرتـــ می نوشی

وگرنه کسی این صحنه را میبیند و خاموش میماند


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 17 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, آغوش ,مطالب عاشقانه , متن احساسی, | 17:52 | نویسنده : ساغر |
به آغوش تومحتاجم
 
برای حس آرامش
 
برای زندگی با تو
 
پر از شوقم پر از خواهش
 
به دستای تو محتاجم
 
 برای لمس خوشبختی
 
 واسه تسکین قلبی که
 
 براش عادت شده سختی
 
به چشمای تو محتاجم
 
واسه تعبیر این رویا
 
"که بازم میشه عاشق شد تواین بی رحمی دنیا"
 
به لبخند تو محتاجم
 
که تنها دلخوشیم باشه
 
بزار دنیای بی روحم"به لبخند تو زیباشه"

برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 1 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, آغوش ,مطالب عاشقانه , متن احساسی, | 19:34 | نویسنده : ساغر |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.